اگر در سبد S&P 500 هستید، احتمالاً فکر می کنید که قرار گرفتن در معرض فناوری حدود 25٪ است. این درصدی است که وقتی شرکتهای کامپوزیت در شاخص را مجبور میکنید وارد یک طبقهبندی طبقهبندی صنعتی سختگیرانه شوند، مانند استاندارد طبقهبندی صنعت جهانی (GICS) که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد.
اما در واقع این 25٪ نیست. این چیزی در شمال 40٪ است.
بنابراین، اگر فکر میکنید که بهطور گستردهای توسط «هولدینگ بازار» متنوع شدهاید، خب، اینطور نیست. شما واقعاً اهل فن آوری هستید.
برای اینکه بتوانید ظاهری از تنوع را به دست آورید و از هر حباب فناوری عبور کنید، باید در شاخص های SPX مربوط به S&P 500 تنظیماتی را انجام دهید.
یکی از راهها برگزاری ETFهای خاص بخش با مشارکت جسورانهتر در فناوری است. یا با تنظیم فاصله از یک شاخص با وزن کردن ارزش بازار به اندازه ای که هر جزء را به طور مساوی وزن می کند.
پنج سهم بزرگ بیش از 20 درصد از ارزش بازار S&P 500 را تشکیل می دهند و همه آنها به فناوری مرتبط هستند: Meta Platforms FB,
اگر 500 سهم به طور مساوی وزن شوند، این پنج سهم تنها 1 درصد از شاخص را تشکیل می دهند.
تعاریف بخش CIGS ابزاری بیپرده برای مقابله با مواجهه با فناوری است. GICS یک شرکت را بر اساس کسب و کار اصلی خود در یک و تنها یکی از 11 بخش قرار می دهد. اما شرکت های بزرگ به ندرت تنها با یک خط تجاری سروکار دارند.
آمازون را ببینید. GICS آن را به عنوان یک اقدام اختیاری مصرف کنندگان طبقه بندی می کند. اما هر کسی که آمازون را دنبال می کند می داند که این چیزی بیش از یک پلت فرم خرده فروشی آنلاین است. دارای خدمات ابری، توزیع رسانه ای و زنجیره ای از فروشگاه های مواد غذایی معمولی است. تفاوت بین وزن 25% و 40% از این واقعیت ناشی می شود که GICS یک شاخص ناقص است.
صحبت از خدمات ابری شد، به Equinix EQIX نگاه کنید،
بنابراین قبل از اینکه به تجدید ساختار پورتفولیو فکر کنیم، باید به خوبی با قرار گرفتن در معرض فناوری کنار بیاییم، و برای انجام این کار، باید به ابعاد فضا و زمان فکر کنیم:
فضای بخش را ببینید. شرکتها ممکن است یک کسبوکار اصلی داشته باشند، اما اگر اندازه مناسبی داشته باشند، احتمالاً بیش از یک خط تجاری دارند که برای درآمد آنها قابل توجه است. بنابراین ما نمی توانیم تنها بزرگترین منبع درآمد را حذف کنیم و کل شرکت را در این بخش طبقه بندی کنیم. اگر شرکتهای غیرفناوری دارای خطوط تجاری ثانویه باشند که با خطوط تجاری اصلی شرکتها رقابت میکنند، قرار گرفتن در معرض فناوری بالاتر از آن چیزی است که با رویکرد یک شرکت / یک بخش نشان داده میشود.
بدون شک، تقریباً در هر بخش، شرکتهای فناوری در سایر شرکتها تعبیه شدهاند. بنابراین، برای آشنایی با ارائه فناوری نمونه کارها، به خطوط تولید شرکت نگاهی بیندازید و متوجه شوید که همه چه می کنند، به چه کسانی می فروشند و از چه منابعی استفاده می کنند.
در طول زمان به بخش ها نگاه کنید. گاه به گاه، تعاریف بخش نیاز به بازنگری دارند زیرا برخی از صنایع در طول زمان تغییر می کنند. به عنوان مثال، در سال 2018، GICS تعدادی از شرکتها را به بخش خدمات ارتباطی منتقل کرد. هنگامی که این اتفاق می افتد، قرار گرفتن در معرض فن آوری اسمی شما تغییر می کند. قرار گرفتن در معرض فناوری اطلاعات در S&P 500 کاهش یافته است، نه به دلایل اقتصادی، بلکه به این دلیل که شرکت هایی مانند فیس بوک، نتفلیکس NFLX،
در بخش های دیگر هم همین اتفاق افتاد. شرکت های رسانه ای مانند Disney DIS،
این تغییرات اجتناب ناپذیر است، اما شرکت ها همچنان همان کاری را که انجام می دادند انجام می دادند. بنابراین، سرمایهگذاران باید به بخش جدید دسترسی پیدا کنند و برخی از شرکتهای موجود در آنجا را در معرض فناوری کلی شما قرار دهند.
به عنوان مثال به آمازون برگردیم، این نمودار بر اساس تجزیه و تحلیل از ابزار Syntax's Affinity که از این رویکرد تفکیک استفاده می کند، تفکیک خطوط تجاری را نشان می دهد. آمازون یک شرکت مصرفگرا است، اما کسبوکارهای زیادی دارد، و هر یک از کسبوکارهای آن - شاید باید آنها را به عنوان شرکتهای فرعی در نظر بگیریم، درست مانند صنایع فرعی - در معرض دیدی قرار دارند که به عنوان فناوری با برچسب آبی به حساب میآیند. در قرار گرفتن در معرض
این کار را برای همه شرکتهای S&P 500 انجام دهید، آنها را اضافه کنید و در نهایت بیش از 40% در معرض دید قرار خواهید گرفت.
حتی اگر نوردهی های بخش را به درستی درک کنیم، بخش ها تنها بخشی از تصویر هستند. شما همچنین به یک رویکرد مبتنی بر عامل برای ریسک نیاز دارید. یک شرکت فناوری که بزرگ و غنی از پول با زنجیره تامین مستقر در چین است، در بسیاری از سناریوها نسبت به سناریوهایی با سرمایه کم، اهرم و منابع کاملاً ایالات متحده واکنش نشان می دهد. بنابراین برای مقابله با قرار گرفتن در معرض این بخش عمیق تر بروید و به طور گسترده تر به ارزیابی قرار گرفتن در معرض کشورها (مانند چین) و سبک ها (مانند اندازه و اهرم) برسید.
چند خبر خوب: بخش فناوری از سال 2000 به طور قابل توجهی تغییر کرده است، آخرین باری که به بیش از 30 درصد از ارزش بازار S&P 500 رسید. سنگین ترین کامپوزیت نزدک در فناوری 70 درصد کاهش یافت.
امروزه، بخش فناوری سهم بیشتری از S&P 500 را به خود اختصاص داده است، اگرچه این امر به دلیل اینکه اکنون متشکل از شرکت های بسیار پایدارتری است، کاهش یافته است. (برخلاف دوران دات کام، این بار سود دارند!). و همچنین تنوع بیشتری دارد. در سال 2000، سخت افزار دو سوم از ارزش بازار بخش فناوری را به خود اختصاص داد، اما اکنون تنها یک سوم است. اکنون بزرگترین نرم افزار حدود 50 درصد است و فین تک تقریباً از هیچ به 10 درصد وزن فناوری رسیده است.
بنابراین بله، بالغ تر و متنوع تر. اما هنوز بالای 40 درصد است.
Rick Buxtaber یکی از بنیانگذاران و رئیس بخش ریسک در Fabric است. او پیش از این به عنوان مدیر ارشد ریسک در مورگان استنلی، برادران سالومون، بریج واتر آسوشیتس و دانشگاه کالیفرنیا ریجنتز خدمت کرد و پس از بحران سال 2008 در وزارت خزانه داری ایالات متحده خدمت کرد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- SEBI Circular on Multi Cap Funds: What should mutual fund investors do now?
- مشکوک Rohingya پناهندگان قایق شناور در آبهای اندونزی
- اولین موج همه گیر نشده که dampens امید
- لوازم خانگی اسمگ - اسمگ
- چگونه با مشاوره سئو رتبه الکسای وب سایت خود را افزایش دهیم؟
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- می خواهید سالها از چهره خود دور شوید؟ این درمان ها می توانند پوست شما را دوباره جوان کنند
- نگاه به زنان به درایو بهبود اقتصاد جهانی از همه گیر: ملیندا گیتس
- بنگلادش برای مشاهده Eid-ul-ازهاری در Aug 1
- ویژگی های لباس بچگانه