سهام سازندگان وسایل نقلیه الکترونیکی (EVs) یکی از داغ ترین سرمایه گذاری ها در بازار امروز است. به عنوان مثال، ارزش بازار تسلا TSLA،
تفاوت بزرگ در نسبت ها احتمالاً نشان دهنده ترجیحات طولانی مدت سرمایه گذاران برای کسب و کارهای پاک نسبت به مشاغل متنوع تر است. بازیهای خالص درک آسانتر هستند، دید بیشتری را در کسبوکار ارائه میدهند و همچنین میتوانند رشد و سرمایهگذاری بالاتری را بر اساس انتظارات جذب کنند. یک چیز را می توانیم فرض کنیم: این سرمایه گذارانی که اشتهایشان برای خودروهای برقی است احتمالاً با کسانی که می خواهند در شرکت های خودروسازی سنتی سرمایه گذاری کنند متفاوت هستند.
فورد و جنرال موتورز به سادگی میتوانند این تجارتها را از هم جدا کنند، اما تقریباً به طور قطع مزایای ارزشمندی برای این خودروسازان وجود دارد که به تولید خودروهای برقی در کنار خودروهای سنتی ادامه دهند. اما این بدان معنا نیست که این غولها نمیتوانند کمی بیشتر دیده شوند - و قدردانی - برای کسب و کار خودروهای برقی خود داشته باشند. پاسخ: ردیابی سهام.
جنرال موتورز در واقع پیشگام در این زمینه بود که در سال 1984 ردیابی سهام را اختراع کرد تا مشکلی را برای H. Ross Perot، میلیاردر رنگارنگ تگزاسی حل کند. جنرال موتورز شرکت پروت، سیستم های داده الکترونیکی (EDS) را تصاحب کرده بود. او و بسیاری از سهامدارانش نگران بودند که عملکرد EDS به غول جنرال موتورز از دست برود.
آنها می خواستند اطمینان حاصل کنند که عملکرد عالی EDS بدون توجه به نحوه عملکرد بقیه GM، از جمله به دلیل افق زمانی نسبی هر شرکت، پاداش خواهد گرفت. تصمیم: گروه EDS سهام جنرال موتورز را پذیرفت، اما عملکرد به اقتصاد و افق زمانی مرتبط EDS، که به درستی سهام "کلاس E" نامیده می شود، گره خورده است.
این اختراع به قدری مؤثر بود که جنرال موتورز در سال بعد با خرید شرکت هواپیماسازی هیوز - با استفاده از ارزی به نام سهام «کلاس H» جنرال موتورز، آن را کپی کرد. هر دو ردیاب برای بیش از یک دهه در محل باقی ماندند، در حالی که جنرال موتورز واحدها را جدا کرد و تمام سهام جنرال موتورز را در آنها بین سهامداران جنرال موتورز توزیع کرد تا شرکتهای جداگانه تشکیل دهند. سهام ردیابی جنرال موتورز برای هر کسی که علاقه مند است آنقدر خوب کار می کند که این مدل ده ها بار کپی شده است.
برای مثال، در سالهای 1991-1992، شرکت فولاد ایالات متحده از طریق کنترل مشترک شرکتهای تابعه مختلفی مانند گروه دهلی و ماراتون اویل، که پالایشگاههای گاز مشترک داشتند و از هزینههای استقراض کمتری نسبت به مستقل بودن برخوردار بودند، از هم افزایی برخوردار شد. اما کسبوکارها اقتصادهای متفاوتی داشتند، بنابراین سهام ردیابی مزایای کنترل کلی را حفظ میکند، در حالی که دید در کسبوکار ردیابی شده را با سود برای سهامداران و مدیران افزایش میدهد. این راه حل برای یک دهه در حالی که USX ماراتون اویل را اجرا می کرد، کار می کرد.
در سال 1995، پس از فروپاشی ضد تراست دولت AT&T T،
ردیاب ها با نگه داشتن تمامی عملیات ها تحت کنترل مشترک و جمع آوری هم افزایی های مرتبط با آنها، تقاضای همه را برآورده می کنند. برای ارضای بیشتر ذائقه سرمایه گذاران، شرکت های آب و برق به طور منظم سود سهام پرداخت می کردند در حالی که رسانه ها سود را دوباره سرمایه گذاری می کردند. بهتر از همه، اگر شرایط تغییر کند، میتوان قرارداد را فسخ کرد. در واقع، در سال 1998، پس از اینکه هم افزایی گریزان شد، ایالات متحده غربی تجارت رسانه ای را تقسیم کرد.
در اواسط دهه 1990، جان مالون، سرمایهگذار و سرمایهدار برجسته مخابراتی، از ردیابها برای تقسیمبندی اقتصاد داراییهای رسانهای متنوعی که برای دههها از طریق شرکت TeleCommunications به دست آورده بود، استفاده کرد. (TCI). علاوه بر مزایای دیگر از ضد انحصار تا مالیات، مالون متوجه شد که دارایی های کابل، به عنوان مثال، برنامه نویسی، بهتر از اینکه از یک نقطه نظر عملیاتی جدا باشند، ترکیب می شوند. با این حال، آنها ویژگی های اقتصادی متفاوتی دارند. استفاده از ردیابی سهام برای چنین مشاغلی می تواند منجر به چندین برابر بیشتر قیمت و سود شود که در هنگام استفاده از سهام برای خرید شرکت های دیگر می تواند ارزشمند باشد.
در مورد جنبه های منفی، همانطور که یک سرمایه گذار برجسته بیل روئن یک بار شکایت کرد: در وال استریت، روند از نوآوری به تقلید به غیرمنطقی تغییر می کند. همین امر در مورد ردیاب ها نیز صدق می کند، زیرا در اواخر دهه 1990 در بخش فناوری افزایش یافت. یک موضوع رایج شامل یک شرکت سنتی است که ردیاب های آنلاین را یک شرکت تابعه ارائه می دهد - که منتقدان می گویند به فراوانی غیرمنطقی که به حباب دامن می زند کمک کرده است.
بحثی در مورد ردیابها وجود داشته است و برخی آنها را صرفاً مهندسی مالی میدانند که هیچ کاری برای افزایش ارزش اصلی انجام نداده است. قهرمانان ادعا می کنند که آنها یک دستاورد مالی واقعی هستند که ارزش را با ترکیب ماهرانه دارایی ها افزایش می دهد تا ضمن حفظ کارایی اقتصادی، اشتهای سرمایه گذاران مختلف را برآورده کند.
حقیقت مختلط تر است: برخی از ردیاب ها فقط مهندسی هستند و برخی دیگر دستاوردهای واقعی هستند. سوال اینجاست که آیا توجیه قانع کننده ای برای یک ردیاب خاص وجود دارد؟ به نظر می رسد هر دو فورد و جنرال موتورز دلایل قانع کننده ای برای ارائه سهام ردیابی برای تجارت خودروهای الکترونیکی خود دارند. نامگذاری: سهام "کلاس EV" مطمئناً آسان است.
لارنس ای. برای به روز رسانی در مورد تحقیقات کانینگهام در مورد سهامداران با کیفیت، اینجا ثبت نام کنید.
بیشتر ▼: چرا جداسازی بدون مالیات جنرال الکتریک می تواند سهام را تقویت کند و به سرمایه گذاران بیمار پاداش دهد؟
همچنین بخوانید: این شرکت ها ثابت می کنند که وقتی کارگران خوشحال هستند، سرمایه گذاران نیز خوشحال هستند